|
ابولقاسم طالبی جز چهره های هنری و سینمایی است که بخاطر دفاع از نظام و انقلاب در آثارش مورد توجه رسانه ها و مردم است . طالبی بارها خود اعلام کرده است به این که به دفاع از نظام می پردازد، افتخار می کند.
لغزش محمد نوری زاد در فتنه بعد انتخابات و هتاکی او نسبت به ولی فقیه باعث شد که طالبی به عنوان یک هنرمند به دست به قلم شود و به واکاوی این لغزشها بپردازد: « نوری زاد اولی نبوده آخری هم نیست. چرا که انسان اگر مراقبت نکند نفاق و محبت قدرت و ثروت و اولاد ناخلف در دلش لانه می کند، شاید برای کسی که دور از قضایا باشد باورنکردنی و غیرقابل قبول بنماید که آقای محمد نوری زاد که ده سال علیه آقای کرباسچی و هاشمی و حزب کارگزاران مقاله نوشت. ابوذر ابوذر کرد. نام فرزندش را ابوذر گذاشت اینک به همراه ابوذرش پای صندوق برود. پشت سر همه آن ها که اصحاب معاویه می خواندشان بایستد و به رهبر آن ها رای دهد، سپس قلم بردارد و به همه سنگرداران ولایت دریدگی و لجن پراکنی کند. امروز محمد نوری زاد به صف اکبر گنجی و محسن مخلباف و کرباسچی و هاشمی ها و مرعشی ها و ابطحی ها و تاج زاده ها و خاتمی ها پیوسته و چنان با ذوق و شوق از مردم دعوت می کند که به او بپیوندند که گویی معدن گرانبهایی را که دیگران نمی دانند او یافته»
طالبی در پایان نامه خود به فرازی از نهج البلاغه اشاره می کند: «سخن مولایمان علی (ع) را از نهج البلاغه می آورم که به عبدا... بن عباس هنگامی که برای مذاکره با اهل جمل می رود می فرماید: "با طلحه ملاقات مکن که اگر ملاقاتش کنی وی را همچون گاوی خواهی یافت که شاخهایش اطراف گوش هایش پیچ خورده باشد او بر مرکب سرکش هوا و هوس سوار می شود و می گوید مرکبی رام است. با زبیر ارتباط بگیر که نرمتر است و به او بگو پسر دایی ات می گوید در حجاز مرا شناختی در عراق نشناخته انگاشتی . چه شد که از پیمان خود بازگشتی؟"»
البی در حوادث حرمت شکنی عاشورا باز دست بر قلم می شود و آشکارا به خواص دوپهلو حمله می برد که: «امام سفر کرده ما در پیامی به مجلس خبرگان فرمودند: «الله فی بیوتکم» و البته این بیت یعنی دفتر. یعنی اطرافیان. یعنی آنها که میآیند و با لفظ دکتر و مهندس و عالم و مدیر و رئیس و ثقةالاسلام و حجتالاسلام و آیتالله و آیتالعظمی را تحریک میکنند که آقا شخصیت شما بالاتر از این حرفهاست، مردم چشمشان به دهان شماست. شما آینده دارید. سکوت کنید تا ببینیم چه میشود. صبر کنید ببینیم کدام پیروز میشود. اگر هم میخواهید حرفی بزنید، حق و باطل نکنید. نصیحت کنید که بنزین روی آتش نریزند.
آری این وزوزهاست که عالمی برای صدای یک دف، عمامه بر زمین میزند اما شعار «نه غزه نه لبنان» ناراحتش نمیکند. مرگ بر اصل ولایت فقیه، گریهاش نمیاندازد.
عمامهاش را به زمین نمیاندازد وقتی اسلام را از جمهوری اسلامی حذف میکنند و این وزوز آن قدر در گوشها میچرخد که روز عاشورای سال 88 میرسد.
حال حنجرهها آماده هلهله، دستان آماده سنگپرانی و خنجر زدن به پهلو و گلوی عزاداران است.
حنجرهها و دستانی هم ساکت و ساکت و ساکتاند که مباد شخصیت ایشان در مقابل صاحبان رای و بیبیسی و بیبیسیپسندان خدشهدار شود و فقط بعد از فشارها و صلواتها و گریهها به حق و باطل نصیحت میکنند که به حرف من بزرگتر از همه عالم گوش کنید. رفیق باشید. با هم دوست باشید.
آری این سکوتها و این شخصیتطلبیها و این تشنگان کف و سوت هستند که باعث چنین حادثههای تلخ و ناگواری میشوند.»